بدکاریه علی مرتضای مامان
امروز بعداز اینکه تمیزت کردم وماساژت دادم قبل از پوشک کرنت چون گریه میکردی مجبور شدم اول بهت شیر بدم همونطور که شیر میخوردی یهو جیش کردی و سرو صورتو عینک مامانو کثیف کردیو شوک وحشتناکی به مامان دادی مادر جون هم کلی به مامان خندید هنوز باباحسن از سرکار نیومده وقتی اومد بدکاریتو واسش تعریف میکنم یادم باشه ازاین به بعد اول پوشکت کنم... بدکاریات هم مث خودت شیرینن زندگیه مامان ...